ای کاش که دست کم سرابم باشی / یا شاخه گل لای کتابم باشی / در این همه تاریکی مطلق بانو / خورشید که نه چراغ خوابم باشی
.
قشنگی شب یه ستاره هاشه ، قشنگی عشق به دوامشه و قشنگی تو به مرامته !
.
شنیدی میگن : خیلی دور خیلی نزدیک ؟ اولی دستامونه ، دومی دلامون
.
فراموش نمیشوی ، جای پای تو مانده بر تمام من !
.
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی ، دگر نفسی برای ماندن در کنار او باقی نخواهد ماند
.
به چه تشبیه کنم نام تو را ، به بهار یا به آبی زلال دریا ، ساده تر می گویم تو تمامیت احساس منی
.
عزیزتر از جانم ، من در چشم تو کتاب زندگیم را میخوانم و هر بار که مژه های تو بهم میخورد یک صفحه از زندگی را برای من ورق میزند
.
گر دست من بودی “ی” را اینقدر میکشیدم تا صاف بشه ! بشه “ا” ! اون وقت هیچ چیز “بی تو” نبود ، همه چیز “با تو” میشد !
.
اشک شیرین من از خنده دل انگیزترست / سر انگشت تو بر گونه ی من نوش ترست / تو به نرمی چو کشی دست بچشمان ترم / بوسم آن دست که از چشم ترم خوب ترست
.
تو نبودی دل به دل راهی نداشت / از خیال عشق آگاهی نداشت / تو نباشی تا قیامت بی کسم / در تمام زندگی دلواپسم
.
نگاه انتظارم بی تو ابریست / خیال بیقرارم بی تو ابریست / قسم بر حرمت آیینه و گل / هوای روزگارم بی تو ابریست
.
چقدر تلخ شده ای ، این روزها قندهایت
در دل چه کسی آب میکنی ؟
.
آنقدر باورت دارم که وقتی میگوی
ی باران ، خیس میشوم !
.
ده ستاره ها نگاه کن ، به چشمک زدنشون بخند اما بهشون دل نبند ، چون چشمک هاشون از روی عادته
.
میدونی تو مثل چی هستی ؟ مثل یک تصادف وحشتناک که کشته و مرده زیاد داری !
.
امید به فردا را از کرم ابریشم بیاموزیم که تمام عمر قفس می بافد ، ولی به امید پریدن است
.
هرگاه قادر به شمردن قطرات باران شدی ، آنگاه خواهی دانست چقدر دوستت دارم
.
گرچه با درد فراق تو کنار آمد دلم / یک دمی بی یاد عشق و خاطراتت نیستم
.
مرا در افق چشمانت جای بده ، نگذار در حسرت دوریت به فراموشی سپرده شوم
.
زندگی قانون باورها و لیاقت هاست ، همیشه
باور داشته باش لایق بهترین هایی .
.
ی تو چمدانی ست دلم که تنهاییم را در آن تا می زنم و قفلی از دلتنگی بر آن می گذارم ، که رمزش حروف اسم توست
.
امشب به تو به صدا گوش میکنم / من هرچه هست جز تو فراموش میکنم / من در سیاهی و ظلمت رسیده ام به حادثه / شمعی که روشن است خاموش میکنم
.
قویی که شنا میکرد در برکه ی چشمانت / موجی که رها میشد در بستر چشمانت / قلبی که نفس میزد در دام گریبانت / من بودم و خواهم بود همواره پریشانت .
.
مهربانیت از دور چه نزدیک است و عجیب حس میکنم که جغرافیا دروغی تاریخی است .
.
به یاد هم بودن قشنگترین هدیه ای است که نیازی به با هم بودن نداره !
.
این روزها شیر هم راضیه با دمش بازی کنن ولی با دلش نه !
.
عابر شهر چشاتم ، دل من اهل ریا نیست / اونی که مثل تو باشه ، حتی توی قصه ها نیست
.
گفتم گر عاشق شوم ، گاهی غمی خواهم کشید / من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید .
.
تو مرا می پایی که مبادا دل خود را به تو تحمیل کنم و من اما گاهی همچنان خیره به تو می نگرم تا شاید حرف احساس دلم را از نگاهم خوانی و به من فرصت پرواز دهی
.
غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم / تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم / رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد / من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم
.
ه گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست .
.
امیدوارم لذت برده باشین
با تشکر از سایت یک قدمی (منبع)