loading...
دوست داشتنی
غریبه بازدید : 111 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

یهو چشامو باز کردم آخ چی شد خواب بودم ؟

........


آره تازه از خواب پا شدم

پیرنم خیسه ، یه عرق سرد
یه اضطراب مبهم ، باز خواب دیدم که رسوا شدم
سرم درد می کنه چشامم سنگینه
نمی دونم ولی به زور از تختم پا شدم
آخ تو خونه هیچ کس نیست باز بدون این که به من بگن رفتن؟
انگار باز تنها شدم
از پنجره بیرون رو نگاه می کنم
هوا ابریِ ، آسمون معلوم نیست
خورشید کجاست که ابر ها تیر و تار شدن؟
همه جا ساکت و آرومه ، نه هیچ صدایی نمیاد
همه خوابیدن ؟! پرنده هاهم یعنی بیمار شدن ؟!
آره باز برم بخوابم بذار بعد که همه از خواب پاشدن منم پاشم شاید ، شاد شدم
نمی دونم چه طوری تعریف حالات روحیم تو این چند تا خط جا شدن
چند  واج  ش  با سجع  شدن
دیگه انقدر نوشتم خسته شدم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 406
  • بازدید کلی : 6,313
  • کدهای اختصاصی